به نظر میرسد حضور استارتاپها در تهران مهمترین تغییر دهه ۹۰ این شهر بوده. اما استارتاپها و فعالان آنها چه تاثیری روی زندگی و فرهنگ تهران گذاشتهاند؟
وب فارسی در طول حیات نهچندان طولانی ۳۰ سالهاش بیش از هر چیزی مدیون پدیده وبلاگنویسی است. پدیدهای که در دهه هفتاد شمسی، لشکری از وبلاگداران دستبه کیبورد را تربیت کرد که وبلاگستان فارسی، یکی از اولین شبکههای منسجم اجتماعی مجازی ایران را شکل دادند. شبکهای که بعدها و با گسترش وبسایتها و روی کار آمدن شبکههای اجتماعی چون اورکات و فیسبوک و… از رونق افتاد و به خاطرهها پیوست.
اما یکی از مهمترین میراثهای این پدیده، نسلی از جوانانی بودند که از ابتدای دهه هشتاد به فکر راهاندازی کسبوکارهای آنلاین افتادند. جوانانی که اغلب در تهران زندگی میکردند و فرصتهای بالقوه کسبوکارهای آنلاین را زودتر از بقیه ایرانیها متوجه شده بودند. جوانانی که آنها را میتوان نسل صفر فضایی دانست که بعدها با نام اکوسیستم استارتاپی ایران شهره شد و کسبوکارهای بزرگی چون دیجیکالا و اسنپ و … را در دل خود پرورش داد.
صحبت از اکوسیستمی تماما تهرانی است که در ابتدای دهه ۹۰ متولد شد و پاتوقها و نمادها و فرهنگ و ادبیات خاص خودش را شکل داد. فضایی نوآورانه با رویکردها و دیدگاههایی تازه که بیش و پیش از هرچیزی نگاهش به پیشرفتهای فناورانه زیستبومهایی چون سیلیکونولی آمریکا و فرهنگهای کاری تازهای بود که در دهه ۹۰ میلادی در جهان با استقبال روبهرو شده بود. تهران بهیکباره و البته چراغخاموش تبدیل شد به شهری که در زیرپوست خود در حال پروراندن نوآوریهای تازهای از کسبوکار در بستر وب بود. خیزشی بیصدا که در نیمه دوم دهه ۹۰ صدایش درآمد و ناگهان شهروندانی که تا دیروز اسمی از استارتاپ نشنیده بودند با موبایلهایشان مشتری پروپاقرص خدمات و محصولات آنها شدند.
تولد و گسترش استارتاپها و فضاهای کاری آنها در کنار رویدادها و دورهمیهایشان، شاید یکی از مهمترین تغییرات تهران در ۱۰ سال گذشته باشند. اگر کسی در ۱۰ سال گذشته پایش را به تهران نگذاشته باشد، مهمترین تغییر برای او دیدن ماشینهای تپسی و دیجیکالا و پیکهای اسنپ و الوپیک و بیلبوردهایی باشد که ادبیات و گرافیک آنها از نوعی دگر هستند. استارتاپها و کسبوکارهای آنلاین، تعریف تازهای از تهران دادهاند. تعریفی مبتنی بر نوآوری، جوانی و البته فرهنگی نو.
استارتاپها زمانهای مرده تهران را زیستپذیر کردند
شهریار ازهاریانفر فوق لیسانس برنامهریزی شهری دارد و کارهای پژوهشی قابلتوجهی درباره موضوعاتی چون توسعه محلی و ناحیهای، شهر هوشمند، جنسیتزدگی شهری و… کرده است. اما او بیشتر از اینکه به مطالعات شهریاش شناختهشده باشد به خاطر کسبوکارش در اکوسیستم استارتاپی شهره است. او یکی از بنیانگذاران و طراحان بازی موبایلی آمیرزا است که تعداد نصب آن از ۸ میلیون هم گذشته و کسبوکار آنها یکی از موفقترین استارتاپهای حوزه بازی است.
ازهاریانفر به استارتاپها به عنوان پدیدههایی شهری نگاه میکند که بیش از اینکه از شهرها تاثیر بپذیرند، به دنبال تاثیرگذاری و تحول در متن و حاشیه شهرند. به اعتقاد او فناوری بخش زیادی از تهرانیها را توانمند کرده. «نوآوریها و کسبوکارهای شهری مبتنی بر فناوری عقبماندگی تکنولوژیک بخشی از تهرانیها در دهه گذشته را جبران کرده است. سالمندان و شهروندان سالخورده تهرانی دارند از اسنپ و تپسی استفاده میکنند. بیرون زدن از خانه برای آنها راحتتر شده. استارتاپها کمک کردهاند شهروندان بیشتری شهر را بهتر و درستتر بشناسند.»
شناختی که به گفته بنیانگذار بازی آمیرزا یک دگردیسی مبتنی بر مشارکت را در پایتخت رقم زده است. شهروندانی که تا دیروز مشاهدهگر بودند به کمک فناوری و نوآوریهای شهری امکان ابراز شهروندی خود را بیش از گذشته پیدا کردهاند. چیزی که ازهاریانفر از آن به نوعی پیشروی شهروندان در شهر تعبیر میکند. «من در چند سال گذشته هم درگیر مسائل تکنولوژیک و فناوری بودهام و هم برخی فعالیتهای شهری کردهام.
نمیتوان منکر دگردیسی تهران زیر بار تاثیر فناوری شد. لایههای قدرت در برابر فناوری عقبنشینی کرده است. همین سامانههای آنلاین و تلفنی که شهرداری تدارک دیده نتیجه رواج نوآوری در این شهر است. مثلا امروز میتوانید از چالهای عکس بگیرید و برایشان بفرستید. این یک کنشگری شهری مستقیم است با کمک فناوری. یا من از طریق ۱۳۷ عکس لانه موش میفرستم و لوکیشن را مشخص می کنم که بیایند سراغ آن. تجربه تعامل مستقیم و فوریتر با شهر در تهران دستاورد فناوریهای جدید است.»
اما شاید یکی از جذابترین بخشهای تاثیرپذیری تهران از جریان کسبوکارهای آنلاین در این شهر، امنتر شدن آن باشد. گسترش امنیت شهری به کمک فناوری دستاوردی است که بیش از هرچیز مدیون پلتفرمهاست. امنیتی که به کشآمدن زمان شهروندان و زیستپذیر شدن گوشههای بیشتری از شهر منجر شده. گوشههایی که در غیاب امکان دسترسی آسان به آنها به نقاطی متروک تبدیل شده بودند.
حالا با کمک پلتفرمهای آنلاین حملونقل تهرانی میتوانند در هر ساعتی از شبانهروز به هر نقطهای از شهر دسترسی داشته باشند. امکانی که مترو و اتوبوس یا مسیرهای غیرقابل تغییر و ساعات کار محدود تاکسیهای رسمی و ریسک مسافرکشهای غیررسمی، آن را دور از دسترس کرده بودند.
ازهاریانفر تجربه کش آمدن زمان شهروندان با کمک فناوری را در مقوله خرید آنلاین هم ردیابی میکند و میگوید: «شهروندان بخش زیادی از خریدهای روتین بدون جذابیت خود را در زمانهای فشرده و از طریق اینترنت انجام میدهند و از وقتی که ذخیره میکنند بعضا برای فرصتهای گشتوگذارهای شهری که اینستاگرام و یا پلتفرمهای گردشگری شهری در اختیار آنها قرار داده بهره میبرند. امکان جابهجایی با کمک استارتاپهای این حوزه یک تحول بزرگ در تهران و دیگر کلانشهرها بوده. حالا شما میتوانید دوزاده شب با اسنپ و تپسی به دل شهر بزنید! با اپهای جدید، میتوانید آخرین رستورانهای باز را پیدا کنید و از آخرین دقیقههای شهر هم لذت ببرید. فناوری شب تهران را کوتاهتر و زیستپذیرتر کرده است.»
فرهنگ نوی کسبوکاری تهران دستاورد استارتاپهاست
اینکه کسبوکارهای نوپای اینترنتی تا چه اندازه توانستهاند فرهنگی تازه از کار و زندگی را در این شهر رقم بزنند یک موضوع است و اینکه تهران تا چه اندازه پذیرای این تحولات بوده موضوعی دیگر. سیاستگذاران شهر تهران در سالهای گذشته تلاش داشتهاند روی مفهوم تهران هوشمند بیش از هر مفهوم فناورانه دیگری تاکید داشته باشند. ازهاریانفر میگوید هوشمندی شهر اما یک مفهوم چندوجهی است که باید متوازن متقارن در دل شهر جاری شود.
«قبل از هرچیز باید به متغیرهای شهر هوشمند نگاه کرد که چه هستند. تهران یک شهر دیجیتال شده اما شهر فناورانه یا هوشمند نشده است. شهر هوشمند فقط مفهومی فناورانه نیست بلکه یک نگاه اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی است که همه اجزای شهر را در بستری سیال به هم وصل میکند. تهران نگاهی کاریکاتوری به مسئله فناوری دارد. ظاهر شهر به نظر میرسد با فناوری گره خورده اما درون یا هسته مرکزی شهر فناورانه اداره نمیشود. قبل از اینکه شهر الکتورنیک محقق شود باید دولت الکترونیک محقق شود. دولتها حاکم شهرند پس تا وقتی فناوری را نپذیرند شهر تحت سلطهاشان هم فناورانه نخواهد شد.»
نسل جدیدی که کسبوکارهای اینترنتی را در تهران ساختند و خود تحت تاثیر مقتضیات این کسبوکارها فرهنگ و بینشی تازه نسبت به محیط اطراف، شهر و زندگی شهر پیدا کردند، رابطه تعاملیتر از پدران و مادران خود با جغرافیای سکونتشان دارند.
آنها محیطهای کاری شادابتری را میپسندند و تلاش کردهاند با بازتعریف محیطهای سازمانی از یکسو و کنار گذاشتن کلیشههای مسلط اداری از سوی دیگر، شکاف میان زندگی و کار خود را کمتر کنند. تلاشی که شکلهای تازه و بدیعی از فضاها و ساختمانهای اداری و سازمانی را در شهر تهران به وجود آورده است.
محیطهایی با رنگهایی شاد و تند، میزها و صندلیهایی چیده شده در کنار هم و برداشتهشدن بیشتر دیوارها و گسترش فضاهای فلت و یکدست به جای اتاقها و پارتیشنهای مرسوم. ازهاریان اعتقاد دارد از این نظر همه شهرهای جهان در حال شبیه شدن به یکدیگرند و تهران هم از این قاعده پیروی خواهد کرد.
-
شاید این مطالب هم برایتان جالب باشد:
او رابطه فعالان استارتاپی با تهران را رابطهای انتقادی و در عین حال مبتنی بر کشف فرصتهای کسبوکاری میداند. «رابطه بچههای استارتاپی با تهران رابطهای بیشتر مبتنی بر نگاهی انتقادی است که مدام رصد میکند چقدر کار نکرده از نظر فناوری وجود دارد.آنها همزمان که در نرمافزارهایی مانند ویز و بلد و نشان اصلاحات انجام میدهند و مسیرهای بهتر و اسمهای درست خیابانها را ثبت میکنند به این فکر میکنند که جای چه سرویسهای دیجیتال دیگری در شهر تهران خالی است. کنشگری دیجیتال در تهران مدام به خلق تجربههای تازه منجر میشود.
این روزها شهروندان همنسل من به جای گزارش دادن به شهرداری به یک اپ گزارش میدهند و سعی میکنند هرجا میتوانند مستقیما چیزی را اصلاحی کنند. آنها مدام شهر را با اپلیکیشن ها رصد میکنند. من وضعیت آلودگی هوا را هر روز از یک اپ پیگیری میکنم. اینکه وضعیت نفس شهر چگونه است. از نرمافزار دستیار هوشمند گوشی گلکسی استفاده میکنم که به کمک یادگیری ماشینی مدام به من جاهای تازهای از شهر را معرفی میکند. مثلا میگوید دست راست شما کافهای است که الان فلان برنامه را دارد. یا خیایانی در پیش است که شما تا حالا نرفتید یا میگوید فلان جا را کندهاند…»
ارتقای سطح محتوا و زیباییشناسی بیلبوردها
بهرام مشرفی مدیرعامل استارتاپ گردشگری یوتوپین است که پیش از این تجربه استارتاپ دیتاشهر را هم داشته است. استارتاپی شهری که روی جمعآوری و دسته بندی دادههای مکانمحور شهرها فعالیت میکرد. مشرفی نقطه آغاز پیوند استارتاپها با تهران را سال ۹۳ میداند که موج سرمایهگذاری روی این کسبوکارها به بالاترین حد خود رسیده بود.
«اگر شروع پرقدرت استارتاپها در تهران را سال ۹۳ در نظر بگیریم که در کنار سال ۹۴ سالهای فراموشنشدنی استارتاپی در تهران بود و سرمایهگذارهای ایرانی و خارجی مانند سرآوا و راکتاینترنت با قدرت در ایران شروع به سرمایهگذاری کردند باید بگویم که تغییرات فرهنگی زیادی از همان سالها در شهر تهران توسط این کسبوکارهای جدید رقم زده شد. وقتی شهروندان تهرانی، همه این مانند پیک موتوریها و ماشینهای متعلق به استارتاپهایی مثل اسنپ و دیجیکالا و خشکشکوییهای آنلاین و … را در سطح شهر دیدند کم کم این مفهوم برای مردم جا افتاد که نیازهای خودشان در این شهر بزرگ را ابتدا به ساکن میتوانند اینترنتی برطرف کنند. یعنی ارتباط اینترنتی بین تهرانیها و ارائهدهندگان خدمات و فروشندگان به یک اصل بدیهی بدل شد و ارتباطهای حضوری که یکی از دغدغههای هر شهروند این کلانشهر در دهههای گذشته بوده تبدیل به انتخاب دوم آنها شد. اینترنت قبل از استارتاپها هم بود اما با ظهور این کسبوکارها در تهران بود که شهروندان متوجه شدند اینترنت هر نیازی از ما را میتواند برطرف کند. و این یک تغییر بزرگ در تهران بود.»
منظر و چهره شهر تغییر دیگری است که مشرفی تاکید میکند از دستاوردها حضور استارتاپها در تهران بوده. تغییری که بیش از هرچیزی نمود آن درزیباییشناسی محتوایی و گرافیکی تبلیغات محیطی تهران قبال ردیابی است.
مشرفی میگوید: «تبلیغات بیلبوردی و محیطی استارتاپها فضای شهری پایتخت را زیباتر و خلاقانهتر کرد. استارتاپها سعی کردند به محتوا در بیلبوردها توجه نشان دهند. قبل از استارتاپها کسی به محتوا و استراتژی محتوایی در بیلبوردها و تبلیغات زیاد توجه نمیکرد. مینیمالیسم در طراحی بیلبورد یک نکته فراموششده بود. اما استارتاپها خلاقیت را به فضاهای تبلیغاتی شهر که بخش زیادی از تهران درگیر آن است تزریق کردند. شعارها و جملات و نوشتههایی روی بیلبوردها نشست که معلوم بود تیمهای خلاق و کسانی که درک تازهای از طراحی و محتوا داشتند آنها را آماده کردهاند. اگر شرایط اقتصادی امروز نبود که به یکباره همهچیز را در رکود فرو برد شاید خیلی بیشتر از این میتوانستیم شاهد نشانهها و خلاقیتهای بصری استارتاپها در سطح شهر باشیم. اما در مجموع میتوان گفت استارتاپها رنگ و شادی بیشتری به شهر تهران اضافه کردند.»
مشرفی اما فرهنگ کاری استارتاپها را از نگاهی انتقادی بررسی میکند. فرهنگی که او اعتقاد دارد با کپی کردن ناقص و بدون در نظر گرفتن زمینههای فرهنگی ایران آسیبهایی هرچند کوچک را به فرهنگ فضاهای کاری در تهران وارد کرد. از نظر مشرفی فضاهای کاری باز و زیبا و رنگی، در مواردی به ورطه سرگرمی و وقت تلف کردن کشیده شدند و برای برخی نیروهای کاری که بین این استارتاپها چرخیده بودند این تصور غلط به وجود آمد که در فضای کار نیاز نیست کار خاصی بکنید یا زحمت زیادی بکشید!
«این تغییر فرهنگی مثبتی نبود و باید آن را دید و به آن اشاره کرد. فرهنگ کاری در ایران به اندازه کافی قدرتمند نبود و باید قبول کنیم در مواردی استارتاپها کمی آن را ضعیفتر هم کردند.»
شهرت استارتاپی تهران در میان ایرانیان مهاجر
اینکه بدانیم فارغ از تهران، نوآوری و استارتاپها چطور توانستهاند شهرها را تحت تاثیر قرار بدهند شاید در روشنتر شدن رابطه تهران با استارتاپهایش کمککننده باشد. در گوشه و کنار دنیا و در جاهایی مانند سانفرانسیسکو و برلین و پاریس، استارتاپها لوکیشنها و فضاها و محلههای خاص خود را صاحب و به بخشی از هویت این شهرها برای نسلهای جدید بدل شدهاند.
رضا علاقبند متولد تهران است و در ۷ سالگی به کانادا مهاجرت کرده و حالا صاحب یک استارتاپ شهری به نام انویوسیستم است که روی بهینهسازی انرژی در ساختمانهای شهری تمرکز دارد. استارتاپی که با سرمایهگذاری یکی از مراکز نوآوری برلین در ۴ سال گذشته در این شهر مستقر شده اما در ۱۴ کشور دیگر دنیا و در بیش از ۴۰ شهر مشتریان زیادی دارد. او در گفتوگویی اسکایپی از دفتر کارش در برلین درباره تاثیر نوآوریهای استارتاپی بر آینده شهرها میگوید: «بزرگترین کاری که استارتاپها و نوآوریهای آنها در ارتباط با یک شهر انجام میدهند، بحث اتصال است. اتصال شهرها با آدمها برای همیشه دگرگون شده.
از نظر علاقبند بزرگترین تاثیری که استارتاپها روی فرهنگ و زیست شهری گذاشتهاند بیشتر از هر چیزی به فرهنگ خرید و سفرهای شهری مرتبط میشود اما آینده فرصتهای زیادی را برای تاثیرگذاری فناوری بر شهرها در دل خود دارد. «وقتی صحبت از تولید انرژی در خود ساختمانها میشود شاید درباره یک آینده دوراز دسترس داریم صحبت میکنیم. اما بهزودی فناوریها کمک خواهند کرد انرژی هر ساختمان و هر خانه در شهرهای بزرگ در خود آن مکان تولید شود تا هم محیط زیست پاکیزهتری داشته باشیم و هم هزینههای هدررفت انرژی کم شود.»
علاقبند با مثال زدن از برلین به عنوان یکی از هابهای فناوری اروپا اظهارنظر جالبی درباره شهرت استارتاپی تهران میکند. اینکه در سالهای گذشته یکی از کلیدواژههایی که باعث شده تا ایرانیان مهاجر از جمله نسل دوم و سوم آنها زیاد اسم ایران را بشنوند اکوسیستم استارتاپی و فضای نوآوری بوده که مدام درباره آن در خارج کشور صجبت میشده است.
اکوسیستمی که پای برخی شهروندان تهرانی را به رویدادهای بینالمللی سطح بالای فناوری دنیا باز کرده و شاید برای اولین کسبوکارهایی را در تهران به وجود آورده که از منظر نوآوری با نمونههای خارجی خود مو نمیزنند. یک اعتماد به نفس کسبوکاری تازه برای پایتختی که این روزها حالوروز تولید و کسبوکارهای سنتیاش زیاد تعریفی ندارد.
نشانی منبع : https://icheezha.ir/tehran_startups/